مطالعه و بررسی آیات قرآن کریم و سیره معصومان علیهم السلام نشان می دهد که، محیط زیست، ارزشی فوق العاده داشته و مسلمانان با توجه به تکالیف شرعی و شهروندی خویش باید از آن پاسداری نموده و از هرگونه تخریب آن جلوگیری کنند. انسان به عنوان جانشین خداوند و بهترین آفرینش جهان، وظیفه دارد امانت دار حضرت حق بوده در جهت اهداف هستی و حفظ نظام احسن حرکت نماید و حسن نظام جهان در تنوع و روابط متناسب و نظم آن است و هرگونه آسیب رساندن به این جهان از طریق استفاده بیش از اندازه از طبیعت، آلودگی هوا، تخریب مواهب طبیعی و غیره که به هم زدن تعادل را در پی داشته و خلاف غرض خلقت باشد، جرم و گناه است.
 
انسان به عنوان امانت دار، و نه مالک، وظیفه دارد همه داده های جهان را که آفریده خداوند است قدر بداند و آنها را در مسیر درست و به شیوه صحیح که تکلیف دارد به کار اندازد و از هرگونه حرص ورزی، خود انگاری و زیاده طلبی خودداری کند. وظیفه انسان در جهان، چون خداوند، عمران و سازندگی است. او باید ضمن بهره بهینه، آبادانی را فراموش نکند و دست او در طبیعت در جهت آبادانی زمین در حرکت باشد. به طور کلی می توان گفت که اسلام و سیره معصومان علیهم السلام برای حفاظت محیط زیست و جلوگیری از تخریب آن، اهرم ها و قواعدی را در نظر گرفته که با توجه به آنها امروزه نیز می توان از محیط زیست حفاظت و از تخریب آن جلوگیری کرد.
 
با توجه به سیاق روایات، هر چند نمی توان تقدس اماکن مکه، مدینه و حتی حومه آنها را نادیده گرفت، اما حکم آنها در مورد حرمت صید و حرمت ذبح صید و مصرف آن را می توان به نقاط دیگر تسری داد، زیرا همان ضرورت های زیست محیطی به طور مقطعی یا دائمی به سراغ سایر نقاط نیز می آید و خطرهای زیست محیطی شهرهای زیارتی و حتی برخی نقاط سیاسی و تجاری را نمی توان انکار کرد. مناطق ممنوعه، از مراتع، بیابانها و جبال در اطراف مدینه که از آن به عنوان «حمی» یاد شده است، برای اسبان لشکریان توسط پیامبر طرح و اجرا شد و نخستین مورد آن «نقیع» بود. در زمان خلیفه های راشدین مناطق مورد نظر با توجه به ضرورتها و احتیاجات مسلمانان و حکومت اسلامی گسترش یافت.
 
این امر نیز می تواند با نگاه به احادیث وارده در زمان غیبت امام معصوم در اختیار حکومت و حاکم اسلامی باشد و از آنجا که در زمان حاضر، اسب برای مبارزه کارایی ندارد و ضرورت اختصاص مناطق ممنوعه از این حیث بلاموضوع شده، اما می توان نتیجه گرفت که حاکم اسلامی می تواند به دلیل ضروریتهای اجتماعی و حکومتی، مناطقی را برای حفظ گونه های مختلف جانوران، به صورت «حمی» در آورد یا مناطقی را که بهره وری بی رویه و خسارت آفرین از آنها موجب، آسیب زیست محیطی به منطقه و کشور می شود در اختیار خود بگیرد و برای نگهداری آن، متولی و اداره ای را تعیین کند.
 
نکته دیگر اینکه می توان از شیوه اتخاذ شده توسط رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) که در زمان خلفا و ائمه اطهار از آن پیروی شد، مناطق «حمی» را به زمین و طبیعت خاص اختصاص ندانست، بلکه می توان رودخانه ها و نهرها و... را نیز که آلودگی آنها به سلامتی افراد آسیب می رساند، به آن افزود، به طوری که اگر نیاز کشوری و نیاز منطقه ای یا حکومتی اقتضا کند از حفر چاه های عمیق و آب کشیدن با وسایل الکترونیکی و ... که موجب از بین رفتن آبهای زیر زمینی و سفره های آبی منطقه شده و اکوسیستم منطقه را تغییر داده و آسیب می رساند، از طرف حکومت جلوگیری به عمل آید. هم چنین انواع نادر جانوری که در روایات به برخی از آنها اشاره شده، بدانها منحصر نشود و نمونه های فراوان دیگر را با توجه به وضعیت زیستی آدمیان و ازدیاد بیش از حد جمعیت، شناسایی کرد تا از آنها محافظت شود و مردم از صید آنها و ذبح مجروحان و صید شده آنها منع شوند. با این حال، ممکن است احکام مناطق دیگر موقت باشد و با همین فلسفه صورت گیرد.
 
افزون بر منع دین از مصرف برخی از انواع جانوران، چون گرگ، سگ، خنزیر، روباه، شیر، پلنگ و انواع مختلف حیوانات وحشی که خود باعث محافظت و جلوگیری از قطع نسل آنها می شود، از شکار آنها برای استفاده از پوستشان نیز منع شده است، زیرا پوست آنها نیز که معمولا برای لباس، کفش و لوازم زندگی به کار گرفته می شود، به دلیل نجاست آنها و عدم جواز نماز خواندن با آنها، قابل استفاده نیست. این تدبیر می تواند یکی از راههای حفظ این گونه های جانوران و جلوگیری از شکار بی رویه و نابودی آنها باشد، چنانکه احکام و قواعد فقهی و حقوق شکار حیوانات، شکار بی رویه آنها را منع میکند.
 
سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد تحریم ذبح سه گونه نادر جانوری، چون اسب، قاطر و الاغ، در جنگ خیبر، سپس بیان دلیل و فلسفه آن، به روشنی نشان میدهد که ایشان در باره آن از احکام حکومتی استفاده کرده است، چنانکه منع ایشان از استفاده برخی مواد غذایی، مثل سیر، به دلیل آسیب رساندن به بهداشت مساجد و مسائل زیست محیطی اماکن عمومی نیز بدین امر گواهی میدهد و نشان میدهد که در دوره های پس از پیامبر و شرایط کنونی نیز برای حاکم جامعه اسلامی، مجال صدور احکام حکومتی وجود دارد. هرگاه حاکم اسلامی تشخیص دهد و ضرورت های زیست محیطی ایجاب کند می تواند به روش پیامبر مناطقی را به عنوان محدوده های محافظت شده اعلام نموده، احکام به خصوصی برای آنها وضع کند و به طور محدود یا نامحدود به مرحله اجرا گذارد.
 
از اموال و دارایی های عمومی به عنوان انفال یاد شده است. انفال، یعنی اراضی موات و بدون مالک، سرزمین های خالی از سکنه، سواحل دریا، فراز کوههای بیابانها، معادن، جنگلها، مراتع، فضا، هوا و آب های زیر زمین که در تملک افراد خاص نیست. قرآن کریم انفال را ملک خداوند و پیامبرش اعلام می کند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال حیات و بعد از او جانشینانش، و در زمان غیبت، حاکم اسلامی آن را اداره کرده و در آن تصرف میکند.
 
البته تصرف مردم نیز چنانکه فقها فرموده اند، باید به صورت صحیح و بدون ضرر و ایجاد خسارت به دیگران و نسل آینده صورت گیرد و با این همه، هرکس اقدام به احیای موات و استفاده صحیح از معادن و سایر مصادیق انفال کند، مالک آن نشده، صرفا اباحه در تصرف پیدا می کند. به هر صورت، انفال که از اموال عمومی است در اختیار حاکم شرعی است و برای جلوگیری از هرج و مرج و تضییع حقوق عامه استفاده از آن باید ضابطه مند شده تا تصرف در آن به محیط زیست آسیب نرساند.
 
منبع: محیط زیست و بهداشت، عبد المجید ناصری داوودی، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، قم، 1391